🌿 چه شد که آتئیست شدیم؟
ما در جامعهای بزرگ شدیم که دین در همهچیز حضور داشت — در خانه، در مدرسه، در گفتوگوها و حتی در ترسهای شبانهمان. از کودکی آموختیم که نباید پرسید، نباید شک کرد، و نباید متفاوت اندیشید. اما ذهنی که با پرسش زاده میشود، نمیتواند برای همیشه ساکت بماند
ما از باورهای آماده و پاسخهای تکراری خسته شدیم. دنیایی که با ترس اداره میشود، جایی برای اندیشیدن باقی نمیگذارد. بهتدریج فهمیدیم که ایمان تحمیلی آرامش نمیآورد، بلکه تنها صدای درون را خاموش میکند
پرسشهایمان از دل شک آغاز شد و به آگاهی رسید. بهجای پاسخهای آماده، به جستوجوی دلیل رفتیم؛ بهجای ترس از جهنم، زیباییِ زندگی را دیدیم. کمکم فهمیدیم که میتوان بیخدا بود، اما مهربان، مسئول و باوجدان ماند
آتئیست شدیم چون خواستیم صادقانه زندگی کنیم، نه از سر عصیان، بلکه از سر درک و خرد. ما به جای اطاعت، انتخاب کردیم که فکر کنیم. به جای تظاهر، انتخاب کردیم که خودمان باشیم. به جای وعدههای آسمانی، به واقعیتِ زمینی، به انسان، و به علم ایمان آوردیم
برای ما، آتئیسم نفی نیست — رهایی است، آرامش است، و دعوتی برای اندیشیدن. زندگی ما معنایش را از باور به خدا نمیگیرد، بلکه از عشق، از آگاهی، و از ساختن جهانی انسانیتر


